نگاهی به فقر و فقرزدایی از دیدگاه اســلام

- ۰۶ سنبله ۱۳۹۱

بخش چهاردهم

سید قاسم اخضراتی
اعتقاد به‌ قضا و قدر، مستلزم‌ جبر نیست‌؛ زیرا این ‌استلزام‌ در صورتی‌ است‌ که‌ خود بشر و اراده‌ او را در کارها مؤّثر ندانیم‌ و قضا و قدر را جانشین‌ اراده‌ بشر به‌ شمار آوریم‌. در صورتی‌ که‌ در نظر سوم ‌گفتیم‌، سرنوشت‌ هر موجودی‌ با علل‌ متقدم‌ خود (و از جمله‌ اراده‌ و نیروی ‌بشر) بسته‌گی‌ دارد. بنابراین‌، می‌توان‌ چنین‌ نتیجه‌ گرفت‌ اگر بینش‌ دین‌ این‌ باشد که‌ سرنوشت‌ هر ملّتی‌ از قبل‌ تعیین‌ شده‌ است‌ به‌ گونه‌یی‌ که‌ ناگزیر به‌ این ‌سرنوشت‌ می‌رسد، چنین‌ قضا و قدری‌ با کار و تلاش‌ و فقرزدایی‌ منافات‌ دارد. ولی‌ بینش‌ دین‌ چنین‌ نیست‌. دین‌ می‌گوید: اختیار ملت‌ها نیز در سلسله‌ علل ‌سرنوشت‌ آن‌ها قرار دارد و اختیار عنصری‌ است‌ که‌ حرف‌ آخر را در تعیین ‌سرنوشت‌ می‌زند.
تفاوت‌ دیگر جهان‌ بینی‌ الهی‌ و نگرش‌ مادّی‌ در مساله‌ قضا و قدر این ‌است‌ که‌ به‌ اعتقاد مادّه‌گرایان‌، قضا و قدر صرفاً عینی‌ است‌؛ یعنی‌ سرنوشت ‌یک‌ موجود در علل‌ گذشته‌ تعیین‌ می‌شود، بدون‌ آن‌که‌ علل‌ از کار و خاصیت‌ خود آگاهی‌ داشته‌ باشند؛ ولی‌ از نظر یک‌ الهی‌ قضا و قدر در عین‌ عینی‌ بودن،‌ علمی‌ نیز هست‌؛ یعنی‌ علل‌ از خود و کار و خاصیت‌ خود آگاهی‌ دارند. آن ‌علل‌ در مکتب‌ الهی‌، کتاب‌ و لوح‌ و قلم‌ و… نامیده‌ می‌شود. ولی‌ نزد مادّه‌گرایان‌ چیزی‌ که‌ شایسته‌ این‌ نام‌ها باشد، وجود ندارد. در تفاوت‌ میان‌ قضا و قدر علمی‌ و عینی‌ گفته‌ شده‌: «قضا و قدر عینی‌ به‌ معنای‌ انتساب‌ سیر تدریجی‌ پدیده‌ها و نیز انتساب ‌تحقق‌ عینی‌ آن‌ها به‌ خداوند متعال‌ است،‌ اما قضا و قدر علمی‌ به‌ معنای‌ علم‌ خدا به‌ فراهم‌ شدن‌ مقدمات‌ و اسباب‌ و شرایط‌ پیدایش‌ پدیده‌ها و نیز علم‌ به‌ وقوع‌ حتمی‌ آن‌هاست‌.»
اعتقاد به‌ این‌‌که‌ خداوند به‌ همه‌ پدیده‌ها علم‌ ازلی‌ دارد، از آغاز سبب ‌مباحث‌ فراوان‌ شد و یکی‌ از علل‌ اصلی‌ گرایش‌ اشاعره‌ به‌ جبر به‌ شمار می‌آید. چنان‌‌که‌ یکی‌ از شاعران‌ آن‌ها می‌گوید:
می‌ خوردن‌ من‌ حق‌ ز ازل‌ می‌دانست‌ / می‌ گر نخورم‌، علم‌ خدا جهل‌ بود
متکلمان‌ معتزلی‌ بدین‌ شبهه‌ها پاسخ‌هایی‌ داده‌اند که‌ بی‌اشکال‌ نیست‌. هرچند این‌ گروه‌ آزادی‌ انسان‌ در کردار را معتقد اند؛ اما این‌ اعتقاد سبب‌ شده‌ او را مستقل‌ در تصرّف‌ بپندارند و به‌ تفویض‌ اعتقاد یابند که‌ خود باوری‌ باطل ‌است‌.
متکلمان‌ شیعه‌، مختار بودن‌ انسان‌ را در طول‌ اراده‌ خداوند معنا کرده‌، علم‌ خداوند به‌ کارهای‌ انسان‌ را با وصف‌ اختیاری‌ بودن‌ کارها می‌پذیرند. استاد مطهری‌ در این‌باره‌ می‌فرماید: «علم‌ ازلی‌، که‌ به‌ افعال‌ انسان‌ تعلّق‌ گرفته‌، به‌ معنای‌ این‌ است‌ که‌ او از ازل ‌می‌داند که‌ چه‌ کسی‌ به‌ موجب‌ اختیار و آزادی‌ خود طاعت‌ می‌کند و چه‌ کسی‌ معصیت‌ می‌کند.»
پیش‌بینی‌ معلّمان‌ از وضعیت‌ دانش‌آموزانِ‌ خود و نیز پیش‌بینی‌ پدران‌ از انتخاب‌های‌ فرزندان‌شان‌، نمونه‌هایی‌ از این‌ موارد است‌. در تمام‌ این‌ موارد، دانش‌آموزان‌ و فرزندان‌ در برابر وضعیت‌ تحصیلی‌ و شیوه‌ زنده‌گی‌ خود، از آزادی‌ عمل‌ برخوردار اند.
۲٫ اعتقاد به‌ آخرت‌ و تحقیر زنده‌گی‌ دنیا
چنان‌ که‌ گذشت‌، گروهی‌ اعتقاد به‌ آخرت‌ و تحقیر زنده‌گی‌ دنیا را سبب ‌عقب‌مانده‌گی‌ مسلمانان‌ شمرده‌اند. در پندار این‌ گروه‌ چون‌ رفتار انسان‌ ناشی‌ از فرهنگ‌ و بینش‌ او است‌، آخرت‌گرایی‌ و اعتقاد به‌ مذموم‌ بودن‌ دنیا، به‌ طورطبیعی‌ سبب‌ می‌شود انسان‌ هرگز برای‌ رسیدن‌ به‌ رفاه‌ و سطح‌ بالاتری‌ از زنده‌گی‌ تلاش‌ نکند و به‌ کم‌ترین‌ میزان‌ خوراک‌ و پوشاک‌ و امکانات‌ زنده‌گی ‌قانع‌ باشد. بی‌تردید جامعه‌یی‌ که‌ از چنین‌ افرادی‌ شکل‌ گیرد، همیشه‌ در فقر دست‌وپا می‌زند. بر اساس‌ این‌ تحلیل‌، یافتن‌ راه‌‌حل‌ برای‌ پیش‌گیری‌ و درمان ‌فقر نادرست‌ است‌. به‌ نظر می‌رسد این‌ اشکال‌ و بسیاری‌ از اشکال‌های‌ دیگری‌ که‌ به‌ جنبه‌های‌ اعتقادی‌، اخلاقی‌ و اجتماعی‌ بر اسلام‌ وارد شده‌، در درک ‌نادرست‌ از ارتباط‌ دنیا و آخرت‌ انسان‌ها ریشه‌ دارد. برداشت‌های‌ غلط‌ از اعتقاد به‌ سرنوشت‌، شفاعت‌، انتظار فرج‌، زهد، قناعت‌، توکل‌ و حتا‌ برخی‌ از مسایل‌ اجتماعی‌ اسلام‌ نیز در این‌ امر ریشه‌ دارد و با تبیین‌ آن‌، پاسخ‌ بسیاری‌ از این‌ پرسش‌ها داده‌ می‌شود.
۳٫ زهد و قناعت‌ در دنیا
زهد از مفاهیمی‌ است‌ که‌ در فرهنگ‌ و اخلاق اسلامی‌ مورد ستایش‌ قرار گرفته‌ است‌ و آن‌ را روش‌ و اخلاق همه‌ پیامبران‌، کلید هرخیر و موجب‌ درک‌ شیرینی‌ ایمان‌ و راحتی‌ در دنیا دانسته‌اند.
از سوی‌ دیگر، تفسیر منفی‌ از این‌ واژه‌، که‌ ره‌آورد برداشت‌ نادرست‌ از رابطه‌ دنیا و آخرت‌ است‌، از اموری‌ است‌ که‌ نه‌ تنها موجب‌ فقر می‌شود؛ بلکه‌ از موانع‌ جدی‌ درمان‌ فقر نیز به‌ شمار می‌آید. استاد مطهری‌ زاهد واقعی ‌را چنین‌ معرفی‌ می‌کند:
“زاهد یعنی‌ کسی‌ که‌ به‌ حسب‌ طبیعت‌ و غریزه‌ به‌ لذت‌ مادی‌ رغبت‌ دارد؛ ولی ‌به‌ خاطر هدف‌ها و منظورهای‌ خاصی،‌ عمل‌ و رفتارش‌ مانند مردم‌ بی‌رغبت ‌است‌.”
سپس‌، در تبیین‌ اهداف‌ و فلسفه‌ زهد، برداشت‌های‌ منفی‌ از زهد را معرفی‌ می‌کند و می‌گوید:
“بعضی‌ خیال‌ می‌کنند فلسفه‌ زهد این‌ است‌ که‌ کار دین‌ از کارهایی‌ از قبیل ‌تجارت‌ و زراعت‌ و… جداست‌. کار دین‌ عبادت‌ است‌ و کار دنیا کسب‌ و تجارت‌… و زهد یعنی‌ روی‌ آوردن‌ از کار دنیا به‌ آخرت‌…؛ و نتیجه‌اش‌ همان‌ رهبانیتی‌ است‌ که‌ در مسیحیت‌ رایج‌ بوده‌ است‌.”
آن‌ گاه‌ به‌ برداشت‌ منفی‌ دیگری‌ می‌پردازد و چهره‌ دسته‌ دیگری‌ از منحرفان‌ را ترسیم‌ می‌کند؛ گروهی‌ که‌ قلمرو دنیا و آخرت‌ را از هم‌ جدا نمی‌دانند و می‌‌گویند:
ما نمی‌گوییم‌ قلمرو‌ دنیا و آخرت‌ از هم‌ جدا است‌؛ ولی‌ حساب‌ لذت‌ دنیا از لذت‌ آخرت‌ جداست‌. ما باید در این‌ دنیا لذت‌ ببریم‌ و از لذّت‌ آخرت ‌محروم‌ باشیم‌ و یا لذّت‌ آخرت‌ را به‌ دست‌ آورده‌ و خودمان‌ را از لذّت‌ دنیا محروم‌ کنیم‌.
یکی‌ از نتایجی‌ که‌ در بحث‌ ارتباط‌ دنیا و آخرت‌ مطرح‌ کردیم‌، این‌ بود که ‌میان‌ استفاده‌ از مواهب‌ دنیا و بهره‌گیری‌ نعمت‌های‌ آخرت‌ هیچ‌ تنافی‌ نیست‌؛ چنان‌که‌ بین‌ محرومیت‌ و ریاضت‌ در این‌ دنیا و رفاه‌ و راحتی‌ در آخرت‌ هیچ ‌استلزامی‌ وجود ندارد؛ وگرنه‌ مرتاض‌ها و کسانی‌ که‌ به‌ طور عمدی‌ در بدترین‌ و سخت‌ترین‌ وضعیت‌ زنده‌گی‌ می‌کنند، باید در آخرت‌ از بهترین‌ وضع ‌برخوردار شوند.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.